در این جایی که کار میکنم، تقریباً هر ماه کارمندانی که اهل یک کشور هستند برنامهای برگزار میکنند و دربارهی کشور و فرهنگشان توضیح میدهند. مثلاً کارمندانی که از غنا آمدهاند دربارهی فرهنگ غنا صحبت میکنند و کارمندانی که از اوکراین آمدهاند دربارهی فرهنگ اوکراین و قس علی هذا. این برنامهها در وقت استراحت ناهار برگزار میشود و بهعنوان «ناهار و یادگیری». هر کسی ناهارش را میآورد و مینشیند و همزمان که به حرفها گوش میدهد غذایش را هم میخورد. چند وقت پیش نوبت همکاران افغانستانی بود که دربارهی فرهنگ و کشورشان صحبت کنند. از قضا، تعداد همکاران افغانستانیمان نسبتاً زیاد است چون بعد از سقوط دولت قبلی، پناهدههای زیادی از آن کشور به کانادا آمدهاند.
وارد سالن برای شنیدن ارائه شدیم و دیدیم چند میز چیدهاند و انواع و اقسام غذاهای محلی را روی آن گذاشتهاند. از کل یک ساعت برنامه، حدود ۵ دقیقه به توضیح چند فکت جمعیتی و جغرافیایی راجع به افغانستان گذشت و بعدش هم گفتند بفرمایید ناهار! کل برنامه همین بود. بعداً و پس از صحبت با چند نفر از همکاران افغانستانی دوزاریام افتاد که بهخاطر اختلافات قومی-قبیلهای، امکان توضیحات بیشتر راجع به کشورشان را نداشتهاند؛ چون هرچه میگفتهاند با اختلاف نظر بین خودشان مواجه میشده. بنابراین، بهترین راه را در این دیدهاند که هرکسی غذایش را درست کند و بیاورد و بهجای حرف زدن راجع به افغانستان، همکاران را با خوردن غذاهای محلی سرگرم کنند.
این نشان میدهد که در میان خواهران و برادران افغانستانی، هنوز چیزی به اسم هویت ملّی پا نگرفته و آنها اوّلاً خودشان را هزاره، پشتون، تاجیک و ... میبینند و نه افغانستانی. طرفه آنکه حتی در پاسخ در طلب...
ما را در سایت در طلب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8khialedast7 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 12:42